Atorpat
What ever ooze from that thing, you call mind!
Aman Az dast in filmsaza

خدایا یه آدم چقدر میتونه فیلم باشه. انصافا من که از وقتی فیلم رفسنجانی رو دیدم افسوس میخورم چرا استعداد این مرد زودتر مجال خودنمایی اینچنین نیافت. آخه این انصافه یکی ۷۱سال از عمرش بره بعد تازه کشف بشه؟ ولی خوب بازم باید به این کارگردان های زحمت کش و تیز تبریک گفت. شاهکاری بود. حالا این کم بود انگار که می خواستن ما رو بخندونن بقیه هم اومدن هر کدوم یه چیزایی میگن که خدا میدونه. مهم نیست جو گیری که میگن همینه دیگه.

بگذریم٬ راستش گویا فردا امتحان اصول سیستمها داریم باز من افتادم به علافی. الانم که Assembly صفرم فردا گند میزنم.

نمی دونم چرا چند وقتیه حس میکنم خیلی تنها شدم. منظورم اینه که همه دوستام یا حداقل آشناها از من دور شدن. فکر میکنم مسخره شدم. این حالت برای آدم پوست کلفتی مثل من واقعا عجیبه! البته در تمام عمرم فکر نکنم اینقدر تنها بوده باشم. خوب عوضش ظاهرم هیچی نشون نمی ده(این رفتار رو از کتاب ریشه ها یاد گرفتم و خیلی بهش علاقه دارم هر چند هرگز نتونستم با یه چهره مثل یخ با مردم مواجه شم که تمام درونمو ازشون مخفی کنه)به نظرم این خیلی باحاله که اینقدر چهرت ثبات داشته باشه و سرد باشه که هیچ چیزیو نشون نده. البته من مبتدی هم نیستم ولی دوست دارم همچین نقابی داشته باشم. مثلا الان حدس می زنم کسانی که باهاشون رابطه نزدیک تری دارم فکر میکنند منو تا یه حدودی میشناسند ولی شاید یه کم بیشتر نشناسن(کاش میشد بگم اصلا)البته شاید این به خاطر روحیه ضد اجتماعی من باشه که تو خودم حبسش کردم. باری! داشتم می گفتم یه جور سنگینی رفتارها رو با خودم می بینم(اون از آذین که تازه وقتی سعی میکنه تحملم کنه میشه یه چیزی بین بی محلی و حال به هم خوردن رو تو نگاش دید و انصافا بد نگاه می کنه هرچند که رفتارش به نظرم دارای برجسته نمایی نسبت به ذهنشه اونم از بقیه که... خلاصه هر کی یک جور)که به خاطر رفتارهای خودمه. نهایتا چیزی که هست اینا همه نکات بیرونیه من هنوز درون این پوسته که بهش میگن خودم برکنار از هر آزردگی ام و اینکه هرچیزی که تو گذشته داشتم دارم واین از همه مهم تره.باید بیشتر کنکاش کنم ببینم پرده لازمه یا نه