Atorpat
What ever ooze from that thing, you call mind!
من کی هستم؟

همیشه از وقتی یادم می یاد یه کم از این خصلت رو داشتم:*درونگرایی.

ولی خوب هیچ موقع اینجوری نبودم. یادمه وقتی بچه بودم٬ حتی خیلی کنجکاو و فضول و رک بودم. وقتی خونه کسی می رفتیم مثل خریدارا اول تمام خونه رو می گشتم. وقتی می خواستن بهم واکسن بزنند یا حتی وقتی که دستمو بخیه می کردن٬ با دقت به کارشون نگاه می کردم و مدام از دکتر سوال می کردم. هنوز یادمه اون روز دکتره چقدر تعجب کرده بود که من در حالی که انگشتمو تا استخون بریدم چرا گریه نمیکنم.

البته هنوزم کنجکاوم٬ ولی دیگه نمی تونم اونقدر راحت باشم. بعضیا رو هم که میشه گفت دیگه ندارم. در کل بیشتر خصوصیاتی که باطنا داشتم و برونگرایی محسوب میشن از ظاهرم محو شده.

ولی خوب اون روی سکه بعضی ازخصوصیاتم هم تشدید شده. مثلا این که درون و بیرون من مثل دوتا دنیای متفاوته. از اول هرگز دوست نداشتم درونم رو به کسی نشون بدم و کسی از درونم آگاه باشه. به مرور زمان آنقدر در این کار استاد شدم٬ که پدرو مادرم هم با اینکه همیشه میگن ما از تمام ذهنت خبر داریم من رو کاملا با ظاهرم شناختن. حالا دیگه خودم هم روزا خودمو فراموش می کنم. فقط وقتی تنهام یا مثلا موقع خواب٬ دوباره خودم می شم.

حالا هم که دیگه نمی تونم ظاهرم رو عوض کنم. شاید بشه گفت الان من یه موجود چند شخصیتی ام (Multi personalize)٬ یک باطن که داره متزلزل می شه و چند تا ظاهر که بنا به شرایط ساخته میشن. منتها چون بیشتر اوقات در یک سری از محیطها بودم چند تا پایه (Base) شخصیتی به صورت پیش تعریف دارم٬ که با تغییر محیط یه سری از ظواهرش (Feature) رو عوض می کنم.

حالا اگه توی یه محیط جدید با ساختار یکی از گروههای پیش فرضم قرار گرفتم٬ به صورت پویا (Dynamic) رویه ی خودم رو منطبق می کنم. اگرهم این گروه جدید بود و برام مهم٬ اونوقت یکی دیگه میسازم.اگر هم مهم نبود احتمالا با رویه ی پیش فرضم (Default) با اونها مواجه می شم.

تمام این اتفاق ها شاید به خاطر این بوده که نمی خواستم با مردم مخالفت کنم و می خواستم همه رو راضی کنم. ولی حالا یه مشکل دیگه بوجود اومده توی این جو جدیدی که توش قرار گرفتم این طرز رفتارم یه جورایی بد تلقی می شه. برای همین یه چند وقته سعی میکنم یه تلاشی بکنم که اوضاع بهتر شه. ظاهرا تا حالا بدتر خراب کاری کردم٬ ولی از این به بعد می خوام یه کم رک تر باشم. شاید تونستم یه روز دوباره خودم باشم و حتی قابل قبول. شایدم اول کار بریزن سرم ترتیبم رو بدن٬ ولی هرچی بشه از الان بهتره٬ حداقل یه بارم خودم رو اجرا(Run) می کنم نه واسط های (Interface) دیگه رو!