Atorpat
What ever ooze from that thing, you call mind!
درودگری کار بوزینه نیست

بوزینه ای درودگری(۱) را دید که بر چوبی نشسته بود و آن را می برید و دو میخ پیش او بود. هرگاه که یکی را بکوفتی دیگری که پیشتر کوفته بودی برآوردی. در این میان درودگر بحاجتی برخاست٬ بوزینه بر چوب نشست از آن جانب که بریده بود. ﺃنثیین(۲)او در شکاف چوب آویخته بود و آن میخ در کار بود٬ پیش از آنکه دیگری بکوفتی برآورد و هر دو شق بهم پیوست٬ ﺃنثیین او محکم در میان چوب بماند. از هوش بشد. درودگر باز رسید وی را دست بردی سره بنمود(۳)تا در ان هلاک شد و از اینجا گفته اند:" درودگری کار بوزینه نیست ".

(۱) نجار (۲)آلت تناسلی موجود نرینه٬ دو بیضه (۳)چنانکه باید و شاید او را زد و کوفت.

کلیله و دمنه

1 Comments:
Anonymous ناشناس said...
tokhm haye meymoone terekid zire feshare choob! kheili khandidam.