داشتم از پل میدون رسالت رد میشدم. حس کردم زیر پام یه جورایی لق میزنه! اشتباه نکرده بودم، یه پسر بچهه هم احساس کرده بود. از باباش پرسید:«بابا، اگه الآن این پلِ بیفته پایین چی میشه؟» باباهه یه پوز خندی زد و زیر لب گفت:«هیچی، به گا میریم!» ولی قبل از اینکه بچههِ بپرسه که کجا ممکنه برن باباهه گفت:«نترس بابا نمیافته، الکی که نیست.»