ازدواج
وای، سالها چه زود میگذرد. ۱۷سال ۱۸سال ۱۹سال ۲۰سال … . اونوقت یه روز میاد که بهت میگن پسرم چه بزرگ شدی! دیگه وقتشه که برات دست بالا بزنیم. یه هو به خودت میایی میبینی ای بابا اینا چی میگن؟ من هنوز بچّهام! یعنی جدّی بزرگ شدم؟ آخه مگه چه فرقی کردم؟ وقتی تو آینه به خودت نگاه میکنی میگی این همونه که پیشدانشگاهی بود ناظم رو دست مینداخت و با بچّهها میخندید. همونه که وقتی اومد دانشگاه سربهسر بقیّه میذاشت و با بروبچز پینوکیو بازی میکرد. همونه که بود، همون بچهای که وقتی بچههای دبیرستانش سر راه به دخترا گیر میدادن و اونم میخواست یه چیزی بگه صداش از تو گلوش در نمیاومد و از اضطراب همینم قلبش میخواست از تو دهنش بیرون بزنه. آخه این بچه ریغو کجاش بزرگ شده؟(بماند!)
دوباره به گذشته فکر میکنی. نه من همون نیستم. حالا دیگه وقتی یه دخترو میبینم سرخ نمیشم و راحتتر صحبت میکنم(فکر کنم یه سری از احساسات و غرایزم رو در اثر کهولت سن از دست دادم!). من بچه نیستم چون من تو رانندگی خدام! نه اینا نیست از این چیزا گذشته حالا پختگی رو که داره کمکم تو وجودم میاد رو حس میکنم هر چند که هنوز خیلی سطحیه. من دیگه او بچه نیستم چون میتونم در مورد کارهایی که انجام میدم فکر کنم. چون در مورد مسایل و پرسمانهای اطرافم فکر میکنم و میتونم اونها رو پالایش کنم و یه واکنش مناسب ارائه بدم. دیگه افکارم سطحی نیست حالا عمیق شده! آره من خیلی تغییر کردم حالا افق جلوم خیلی وسیعتره. امّا، ازدواج چی؟ نه!
نمیدونم، ولی هرچی بهتر جلوم رو میبینم بیشتر ازش میترسم. مسئولیت خیلی سنگینیه اینکه تو مسئول یه خانواده باشی. خیلی بده این پایبندی! یه جوری آدم رو زمین گیر میکنه. هرچی با خودم کلنجار میرم میبینم نمیتونم. شاید این احساس تو هم باشه، شایدم من هنوز بچهام. ولی همین که میفهمم نمیتونم یعنی بزرگ شدم یا کمِکم دارم بزرگ میشم. نه مثل یه عدّهای که نمیفهمن و میرن ۱یا۲ نفر دیگرو هم بدبخت میکنند. اونوقت ۳ تا بچّهی وامونده میمونه که شاید ۲ تاشون از اون یکی بچّه تر باشن.
این حرفا رو ولش کن! راستی اصلاً چرا مردم میرن پِیِ ازدواج؟ چرا باید احساس من به جنس دیگه یه جوره دیگه باشه. نه من مثلاً فلانی که میگه نسبت بهشون حس ترحم داره. آیا فقط دلیلِ جنسی داره؟ آخه این موجودات مگه چی دارن؟؟ اینا همه برای من مسئلهی بازه. با اینکه بعضی از این احساسات رو تجربه کردم ولی هنوز دلیلش رو نمیفهمم.(حالا همه میگن این یارو تمام دغدغهی زندگیش همین چرت و پرتها ست.) به هرصورت من هنوز آماده نیستم لطفاً روی من حساب نکنید!!!
INo khodamam midoonam, vagarna ke in posto nemineveshtam.