گفتی آدم اگه Deterministic باشه خوبه. آره درسته، خیلی خوبه منتها به شرطی که Acceptor نباشه!
آدم از کار این عقل و دل هم میمونهها! مدام یه چیزی به مغزم Interrupt میده که: ?Are You Sure
و من هم با خونسردی بدون اینکه به گزینهها دست بزنم به صورت Deterministic ای فقط kill process میکنمش. و میگم درست یا غلط دیگه تموم شده، دیگه چه اطمینانی؟
به هر صورت فکرکنم تا حدی موفق شدم و البته حدس میزنم که باید خوشحال باشم.
واای من میمطمئنم(ظاهرا بهتر از دارم مطمئن میشوم است!) که هیچ وقت آدم نمیشوم.
و ندیدم آنکه به سویم دست گشود و از کنار آنکه دستانش ببست با نفرت، با درد گذشتم و چرا من؟
و آنگاه:
«دستخوش همان پندار نورثمَنها است که در کشتیهاشان که بر دریا شناور است: آنان میبینند که دماغهی کشتی موجها را از هم میدرد، و از پرواز خود سخت شادی میکنند. خود را به سان پرندگان بزرگی که همراهشان میپرند آزاد میپندارند… تندتر! زورمندتر! در برابر امواج! … ولی هنگام اعتدال روز و شب فرا میرسد. زنهـــار از طوفانها، از بالهای شـکـسـتـه!»
gharari bezar bebinamet