Atorpat
What ever ooze from that thing, you call mind!
برف

برف، پایان‌ناپذیر بود

اما مردمی از کوچه‌ها به خیابان می‌ریختند

که برف

پیراهنِ گرم برهنگی‌شان بود.

(من در کنار آتش می‌لرزیدم)

احمد شاملو

برچسب‌ها: ,

2 Comments:
Blogger Sina said...
raziam. az shamloo! :-P

Anonymous ناشناس said...
و برف هنوز مي بارد و من هنوز در كنار آتش مي لرزم