مدتی است که اینجا رو ترک کرده بودم، امشب یکم آبانِ. از امشب میخوام هرروز یه چیزی بنویسم در اینجا. امشب هم شب نخست خواهد بود شاید از زایشی دیگر.
هرچند تلاش ندارم بلاگم را به سایت خبری تبدیل کنم، ولی شاید یکی از مهمترین دلایلم برای نوشتن اینها بازگشتم در آینده و دیدن دغدغههای این روزهاست. پس شاید هرروز چند خبری هم بنویسم.از آنجایی که مدتی است ننوشتهام پس یه همچین چیزی لازم است:
آنچه گذشت در این روزها در جهان (Previously on Earth):
بگذارید از تابستان آغاز کنم. خوب فکر کنم بوی بوش تو ایالات متحد داشت بلند میشد. نفت همینجوری بالا میرفت و دلار پایین میآمد، یورو هم این وسط نفت را همراهی میکرد. نفت تا ۱۵۰ دلار برای هر بشکه رسید و احمدینژاد و بچهها هم با نفت و کبریت بازی میکردند و پولها رو آتیش میزدند. ۵+۱ هی جلسه میگذاشت و هی ما بیشتر تحریم میدیم.
بعد یهو گرجستان حس کرد خیلی شاخه و حمله کرد اوستیای جنوبی، روسیه هم نامردی نکرد و هرچی بمب مونده داشت ریخت رو سر گرجیها که یه سلامی خدمت استالین هم داشته باشه. خلاصه یه دعوای حسابی هم اونجا شد و فکر کنم اوستیا یه استقلالی پیدا کرد. به هر صورت تکیه به غرب یه مقدار چشم سیساستمدارای غربی رو کور کرده بود.
خلاصه اینکه نفت بالا رفت تا یهو صدای کلنگ گور لیبرالیسم از والاستریت به گوش حضرات رسید و پایان تاریخ رو این بار به جای میشل اینها اعلام داشتند. به هر روی داوجونز و نزدک و بقیه یه سقوط آزاد حسابی کردند و یه ۲-۳ تا بانک ورشکست شدند و اینها گفتند نهخیر آقا توپ هم ما را تکان نمیدهد، بورس رو هم که با حجم مبنا و اینها سفت کرده بودند. خلاصه نفت شروع کرد به سقوط و تا به امشب که من مینویسم از آن ۱۵۰ دلار به کمتر از ۵۰ دلار سقوط کرده و خدا میداند تا چند وقت دیگر به زیر ۱۰ دلار میرسد یا نه. محمود که میرود، ما میمانیم و صندوق خالی.
از اینکه بگذریم این مقوله دزدان دریایی سومالی هم عجب داستانی است، جای دریای کارائیب خالی. این گویا بنیادگرایان سومالی سر گردنه خلیج عدن ایستادند و از کشتیهای گذرنده پول زور میگیرند. ۲-۳ روز پیش هم که انگار یه کشتی گندم ایران رو گرفتن و یه نفتکش غول عربستان رو که ۲/۵ میلیون بشکه نفت میبرده و چندین برابر یه ناو هواپیما بره. تا کی بساطشون جمع گردد، خدا میداند.
و اما اندر احوال وزارت کشورِ محمود شاخ. فکر کنم این دو وزیر کشور آخر رکورد چندتا چیز را در تاریخ وزارت ایران از مادها تاکنون در دست دارند. فول پروفسور کردان که موفق شد مرزهای شناخته شده وقاحت را تا افقهای دوردست افزایش دهد و رکوردی دست نیافتنی را برای خود ثبت کند. البته نباید از رکوردهای دیگر وی در زمینههای دراماتیکترین استیضاح، جوکساز ترین وزیر و عضو دولت پس از محمود و ... غافل شد. محمود هم برای کم نشدن جذابیت وزارت کشور محصولی میلیاردر را معرفی کرد تا ...ی ترین (به جای سهنقطه اغلب چیزهایی را به ذهنتان رسید میتوانید قرار دهید) و سستترین رای اعتماد تاریخ را با ۵۰ به علاوه ۰/۵ درصد بگیرد و آخرش هم نگفت بابایی این چندصد میلیارد ناقابل رو از کجا آورده. فکر کنم این داستان اگر آبرویی برای محمود هم مانده بود به باد داده باشد.
فکر کنم برای امروز بس باشد تا فردا آنچه گذشت بر خودم را بنویسم.
برچسبها: اجتماعی, احساس, اندیشه, سیاسی