Atorpat
What ever ooze from that thing, you call mind!
گوشت و آلو؟
ویرجینیا می‌گفت چیز تعریف کردنی‌ای نبود، آخه گوشت و آلو که جای تعریف نداره. البته من نه گوشتش رو دیدم نه آلوش رو، ولی خوب کسی رو می‌شناسم که براش ۱۰ برگ بنویسه. به این می‌گن تفاوت تئوری و واقعیت. گشنه‌گی بد چیزیه، بابام می‌گه همیشه. اصلاً مشکلات از روشنفکری بورژوازی آغاز می‌شده یا شایدم از سگ‌های اون محله جامعه که با مبانی بورژوازی روشنفکری ما آشنا نیستن یا شایدم اصلاً نهاد بشریت که انقدر تخمیه که نمی‌شه همشون روی صندلی‌شون لم بدن در حالی که دارن به پادکست MTV گوش می‌دن افاضاتشون رو پای MacBook شون تایپ کنند. خوب با این تفاسیر معلومه ویرجینیا جلوی شومینه لم می‌ده و آسمون رو به ریسمون می‌بافه و کبک و ماهی سُل با یه لیوان جین می‌خواد تا مخش راه بیفته که خرت‌خرت درخت‌ها رو چک‌نویس کنه آخرش بگه فقط یه اتاق! همین می‌شه که اون بچه دماغویی که همش دستش به تنبونش بوده، دیکتاتوری می‌شه که می‌خواد کون دنیا رو پاره کنه. یا چمیدونم یه عده غربتی دهاتی بیفتن دنبال یه سری جاکش سیبیلو و بابای بابابزرگ فلانی خان، فلان‌جا، و خانوادش رو تیکه‌پاره کنند که چی زیر پرچم سرخ می‌خوان حق پرولتاریایی که خودشون گوسفندتر از اینند که بفهمند رو بگیرند. همین می‌شه که تو انقدر بی‌کاری که از تمام ول‌چرخیدنات تو اینترنت خسته شدی و اومدی این‌جا رو می‌خونی

برچسب‌ها: , ,

2 Comments:
Anonymous ناشناس said...
vaghean shaki shodi ya benazare man shaki miay?

Blogger آر said...
خلط فلسفه و جامعه-شناسی کرده اید فرزند!