Atorpat
What ever ooze from that thing, you call mind!
شاید
امروز شاید
------بدترین روز زندگیم است و هنوز هست،
بدترین‌ چیست راستی‌ام؟
-------------تنهاترین شاید،
با شایدی از سر تکلف انگار
که به این دست‌مایه گلو را مجالی اندک دهم،
-------------------------که نه! نفس را
و تو!
---چه تفاوت‌ات دارد که که‌را، که بسیار اند
و تویی پی آن که دگر شاید کاش.
این چرا ام هم دیگر آخرین نیست
چرا که آخرینی نیست این نخستین‌ام را
و اندوه من نه برای تو
-----------که این شاید آخرین نخستین‌ام راست
و یکتا امیدم آن که
---------شایدام را الزامی زمین‌گیرش باشد،
می‌دانم اما انگار
---------در این دنیای شاید ها را هیچ الزامی نیست.

امید را چه‌کنم‌ات حافظ اگر گویی‌ام:
وانگــه‌ام در داد جـا‌مـی کـز فروغ‌اش بر فلک
---------زهره در رقص آمد و بربط زنان می‌گفت نوش

برچسب‌ها: , , , ,