این پرسپکتیو هم چیز شگفتی است، برای آنکه در صفحهٔ دوبعدی بعد سوم را ببینیم، یک بعد نقاشی را (به تدریج) حذف میکنیم.
پانوشت ۱: دیگر لازم نیست نگران رفتن زمستان باشی، با کرمهای سفید کنندهٔ ما نمیگذاریم رو سیاهی برای روی شما بماند!
پانوشت ۲: چه برفی آمد دیروز. در نقشهٔ ماهوارهای ایران سفید شدهاست! سینا حیف شد نرفتیم برفبازیها. یکی هم نیست بگوید خوب علی اون جیبت رو درست بگرد.
پانویس: امروز(دیروز) گویا سالروز «کشف حجاب» رضاخانی است. گذشته از مزخرفات محضی که دربارهٔ ملی بودن و ایرانی بودن حجاب این تلویزیون تو حلق ملت میکند، ولی انصافاً این تقریباً آخرین و پرخطرترین چیزی بود که رضاخان برای پیشرفت ایران یا سفتکردن جای خود در آن روزها نیاز داشت. به قول بچهها رضا بیکله هم زد تو باقالیها.
گذشته از این حرفها دیروز که عکسهای ماموران کشفحجاب رضاخان را میدیدم، شباهت غریبی با عکسها برخورد با بدحجابی خودمان دیدم. احتمالاً یکی هم در آینده همین را در مورد محمود خوشگله یا چمیدانم یکی دیگر خواهد نوشت.
و باز هم به عنوان یه نظر شخصی، اینکه چادر یه پوشش ایرانی باشه یا اسلامی یا هر دو برام کوچکترین اهمیتی نداره. چون هیچ خصومتی نسبت به اسلام و هیچ عرق و تعصبی نسبت به آنچه که پیش از اسلام بوده ندارم. اجدادمون مثلا 1500-1600 سال پیش یه ریختی لباس می پوشیدن، دلیلی نداره که ما هم امروز همون ریختی لباس بپوشیم.
به عنوان یه دختر، لازم دیدم راجع به این قضیه اظهار نظر کنم!!
ضمنا، ذغال هم خودتی!!