دیشب داشتم به آیه میگفتم. یعنی اولش آیه داشت میگفت که این دنیای حقیقی انقدر که خالی شده از این چیزهایی که دنبالش میگردیم که تهش اینجوری پناه میاریم به دنیای مجازی. تهش به این نتیجه رسیدیم که کلاً درش را تخته کنیم و همین یه دنیای مجازی رو رسمی کنیم.
بدبختانه هرچند هم که ایده خوبی به نظر بیاید، باز تا محک تجربه آید به میان، مثال نقره زنگ زده میشه. اصلاً مهم هم نیست که چقدر مزخرف باشه اون بیرون، یهو انگار همش حل میشه وقتی یکی میگه نمیدونی چقدر جات برام خالی بود. یکیها. خلاصه اینطور حقیقیایه.