میدانی، چیزهایی هست که کافیست یک بار اتفاق بیفتد. آنچه از آن در ذهن ته مینشیند برای زمانی دراز کافی خواهد بود. چشمهایم را میبندم و با نفسی عمیق یادم را میبویم.
افسوس که بوی یادم تمام شده، دیگر فقط مینشینم و فیلمش را میبینم و پفک میخورم، حوصلهٔ صحنههایش را هم ندارم، مییایم بزنم جلو هنگ میکند همانجا میماند. بعد یکهو صفحه سیاه میشود. دیگر بینایی جواب نمیدهد، فقط لامسه است که مانده و ندایی مبهم و ناگهان دهانم که ترش میشود.
خب گویا باز یک جایی موی بنده را به آتش کشیدند. البته نیما خان هم حالا یه کامنتی اضافه نمودند، دیدم دیگر نمیشود مقاومت کرد. راستش خیلی از این بازی دستساز آقا نیما خوشم آمد، بهویژه که به قولی ما خودمان کرم همین کاریم. حالا دارم روی گسترشاش یک تفکراتی مینمایم. ولی تا اینجا گفتم بد نیست یک دستگرمی برویم. البته خب دیدم راستش اسم بلاگی من که چندان سرراست نیست، اسم بلاگ بچهها را هم که حافظهام یاری نمیکند، خلاصه به اسم اکتفا کردم. فقط برای نیما و روزبه که دعوت کننده بودند به قولی پارتیبازی کردم. نیوشا هم چون ۲ تا بود، دوتا روش رفتم. این باشه تا بعد:
آتورپات => آتور + پات
-------------------------------------------------------------------------------------------
آتور -------------- پات -------------- آتور + پات
تور -------------- پرت -------------- تور + پا
زور -------------- پرتو -------------- زور + با
روز -------------- هرتو -------------- روز + به
روزه ------------ هروت
روزبه ------------ هروی
------------------ بهروی
------------------ بهروز
------------------ روزبه
-------------------------------------------------------------------------------------------
آتور -------------- پات -------------- آتور + پات
تور --------------- پا ---------------- تور + پا
تیر --------------- نا ---------------- تیر + ا
تیم -------------- نی -------------- تیم + ا
نیم -------------- نیم -------------- نیم + ا
نیما -------------- نیما
-------------------------------------------------------------------------------------------
آتور ---------------- پات
تور ---------------- پاش(امر پاشیدن)
توش -------------- پوش(امر پوشیدن)
نوش -------------- یوش
نیوش ------------- نیوش
-------------------------------------------------------------------------------------------
آتور
آتُر(همان آتور است در جریان تکامل زبانی)
آذر
آذری
آذرین
-------------------------------------------------------------------------------------------
آتور
تور
روت(مجاز از چیزهای بسیاری از جمله روحت، رویت و ...)
رست(به معنای رها شد)
-------------------------------------------------------------------------------------------
آتور
تور
تیر
سیر
سین
-------------------------------------------------------------------------------------------
آتور
تور
تار
یار
یارم
یار من
-------------------------------------------------------------------------------------------
آتور+پات
تور+پا
گور+نا
گر+ناز
گل+ناز
------------------------------------------------------------------------------------------
-
آتور
تور
حور
روح
روی
-------------------------------------------------------------------------------------------
در پایان از تمام دوستانی که به علت کمبود وقت فرصت شد فقط اسم اونا رو تبدیل کنم عذرخواهی میکنم و به این بازی فرامیخوانمشان. باشد که رستگار شوند.
دوتا بود فکر کنم، یا شایدم سه تا، اولش چپ بود بعد راست بعدش رو دقیق نمیدونم چپ بود یا نبود. یک، دو، سه تا هم دست بود. اینو دیگه مطمئنم. یه دست دیگه هم باز خواهد بود اینم مطمئنم، حالا اینکه یه چپ و راست دیگه هم هست یا نه رو نه دیدم، نه چندان احتمال میدم. ولی خوب شایدم باشه. آخه این روزا دیگه احتمال هیچی دقیق صفر نیست.
لااقل دوتا بود، حتی شاید سه تا. کم نیست. راستش برای من خیلی هم زیاده. شاید حتی با یکیش هم غش کنم (البته از آدمش)،کی میدونه. ولی آخه یکی دیگه هم بود و تازه اون سهتا یا شاید دوتا هم از روی هیچچی نبود. ولی قبول میشه کرد که کافی بود. اینکه تقصیر کی هست و بود ولی نمیدونم. لااقل تقصیر اون دوتا بود و شایدم سهتاشون. شایدم ما سهتا. بالاخره تقصیر یه پدرسوختهای(جلوهٔ عفاف!) هست دیگه. جان خودم دیگه یه مشکلی هست پس یه کوتاهی هم هست. اصلاً از قدیم گفتن وقتی همینجور شکمی گشتی گند میزنی، اونوقت دیگه مهم نیست برداشت من چیه، برداشت اونایی که رکتومشون دچار اسپاسم شده مهم میشه. اصلاً به من چه؟ یکی نیست بگه خودت چاله کم داری اومدی اینجا بیل میزنی. خوب نکن این کارا رو.
ـ راستی نیوشا (تو نه اون یکی، آره شما که اون پشت داری یه چیزی تیز میکنی) برای ۲ هفته بعد اسم من رو با یکی از اونایی که خالی میان خط بزن دیگه، یربهیر میشه، چون بعید میدونم دیگه تا هیچوقت شایدم.
ـ آدمی؟ Nip/Tuck® دیدی؟ خب پس دیگه چندان آدم نیستی.
ـ کی بود میگفت فیلترینگ دانشگاه موقتیه؟ اگه پرتها رو ببندن، دهنشون سرویس.
ـ روزبه با کمال شرمندگی، تو یه کتابی نوشته بود که عرضه شدن چون فرآیندی طبیعیه از بریده شدن یک تیکه از گوش بهتره. حالا من میگن بیا برات ۲ تاش رو اجرا کنم که بفهمی کتابه چرت گفته.
ـ شارژر مکبوک داری؟ چند؟ به روح هم اعتقاد داری؟ خوب اصلاً دهنتو!